آه، گل‌واژه ناب غزل من ای عشق

در پریشانی هر ساز تو را دیدم من


خواستم تا که به آرامش خوابی بروم

چشم‌ها بسته شد و باز تو را دیدم من


تو همان بانگ اذانی که به گوشم زده‌اند

از همان لحظه آغاز تو را دیدم من


بال من طاقت پیمودن این راه نداشت

در خود ای جرئت پرواز، تو را دیدم من


هرکجا گر غزلی خوانده‌ام از دیوانی

عشق ای قافیه‌پرداز تو را دیدم من