در هر زمینهای که علاقهمند باشید، وب سایت های خوبی راجع به اون در دنیای اینترنت میتونید پیدا کنید. یکی از علاقهمندیهای من طراحی سایت هست. واسه همین چند وب سایت به درد بخور رو میخوام براتون تو این زمینه معرفی کنم.
در هر زمینهای که علاقهمند باشید، وب سایت های خوبی راجع به اون در دنیای اینترنت میتونید پیدا کنید. یکی از علاقهمندیهای من طراحی سایت هست. واسه همین چند وب سایت به درد بخور رو میخوام براتون تو این زمینه معرفی کنم.
گاهی ما آدمها دنبال بهانه میگردیم
بهانهای برای خندیدن با همه اخمهامون
بهانهای برای گریه کردن با همه غرورمون
و بهانهای برای دلتنگی ...
بارش آروم و سپید برف برای من یادآور یه چیز خاص، پاک و آرامشبخشه
از اون آرامشها که فقط و فقط خودم میدونم
اینقدر خاص که دلم بخواد غرورم رو بشکنم
به عنوان قشر تحصیلکردهی جامعه یه سری بایدها و نبایدها به مجموعه قوانین زندگیمون اضافه شده. یکی از این بایدها و نبایدها نوشتههامونه. یه سری نکات هست که علاوه بر زیبایی نوشتههامون، خوندن اون رو هم آسون و لذتبخش میکنه.
در ادامه بعضی از این نکات رو باهم مرور میکنیم:
یه امتحان رو خراب کردم. به همین سادگی. امتحانی که بعد از نموم شدنش زیاد به جوابهایی که دادم مطمئن نیستم.
در حین امتحان و یه چند ساعت بعدش غر میزدم. هی میگفتم اینا تو جزوه نبوده، سؤالاتش تو سطح ما نبود، می خواسته حال ما رو بگیره و یه خرده بدوبیراه!
بعد که آرومتر شدم و لجام احساساتم به دست عقلم افتاد، نشستم و با خودم کلی راجع به این موضوع فکر کردم. نتایج و مهمتر درسهای خوبی گرفتم
خب منم به جای فهمیدن کاربرد رفتم یه جورایی جزوه رو حفظ کردم. پس به جای اعتراض به استاد باید به خودم اعتراض کنم.یک بار هم رفتم سر جلسه امتحانِ ورودی دانشکده مهندسی. این امتحان شفاهی بود و من اجازه داشتم گوش کنم. یکی از داوطلبها معرکه بود؛ به همه سؤالها خیلی قشنگ جواب میداد. ازش پرسیدند دیامغناطیس چیست و او به طور کامل جواب داد. آن وقت پرسیدند: وقتی نور به طور مورب از محیطی با ضریب شکست معلوم و ضخامت معلوم عبور میکند چه اتفاقی برایش میافتد؟
پرتو نور به موازاتِ خودش جابهجا میشود.
چقدر جابهجا میشود؟
نمیدانم، ولی میتوانم حساب کنم؛ و حسابش هم کرد. شاگرد خیلی خوبی بود، ولی من هم کمکم داشتم به اوضاع بدگمان میشدم.
بعد از امتحان رفتم پیش این جوانِ تیزهوش و برایش توضیح دادم که از آمریکا آمدهام و میخواهم چند تا سؤال ازش بپرسم که به هیچوجه در نتیجه امتحانش تأثیری ندارد. اولین سؤالم این بود که «میتوانی برای مادة مغناطیسی چند تا مثال برایم بزنی؟»
نخیر.
بعد پرسیدم: فرض کن این کتاب از جنس شیشه است و من دارم از توی آن به یک چیزی روی این میز نگاه میکنم. حالا اگر من این کتاب را کمی به طرف خودم کج کنم چه اتفاقی برای تصویر میافتد؟
تصویر منحرف میشود؛ به اندازه دو برابر زاویهای که کتاب را چرخاندهاید.
گفتم: فکر نمیکنی با آینه قاطی کرده باشی؟
نه استاد.
این جوان همین چند دقیقه پیش در امتحان گفته بود که نور به موازات خوش جابهجا میشود و بنابراین تصویر قدری به یک طرف منتقل میشود؛ حتی حساب کرده بود که چقدر منتقل میشود؛ اما حالا نمیفهمید که یک تکه شیشه هم مادهای با ضریب شکست است و تشخیص نمیداد که سؤال من هم همانی است که در امتحان جوابش را داده است.
پس به قول فریدون مشیری
یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم
آخرین لحظهی از فردا شب
من به خود باز بگویم این را ...